آخرین اخبار
کد مطلب: 76665
چه داديم و چه‌گرفتيم؟!
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 682
پرسيدن که عيب نيست. مخصوصا از کساني که «دانستن را حق مردم» مي‌دانند! و طي سه دهه گذشته بارها بر اين «حق» اصرار ورزيده‌اند. از اين روي، پرسشي که در پيش است و آنچه اين نوشته در پيوست خود دارد، نبايد دولتمردان محترم را آزرده‌خاطر کند و يا اين تلقي را پديد آورد که قرار است زحمات متراکم و روزهاي پرکار آنها ناديده گرفته شود. پرسش درباره سفر نيويورک است، سفري که طي چند روز گذشته پيرامون دستاوردهاي آن تبليغات پرحجم و گسترده‌اي شده و اين تبليغات کماکان ادامه دارد. پرسش اما، اين است که جناب رئيس‌جمهور محترم و هيئت همراه ايشان در سفر نيويورک و در تعامل با آمريکا و متحدانش «چه داده‌اند و چه گرفته‌اند»؟ و در اين‌باره گفتني‌هايي هست؛
?- سخنراني آقاي دکتر روحاني رئيس‌جمهور محترم کشورمان در مجمع عمومي سازمان ملل متحد و مصاحبه‌هاي بعدي ايشان با رسانه‌هاي آمريکايي، اگرچه در برخي از موارد که به آن اشاره‌اي گذرا خواهيم داشت، خالي از کاستي نبود ولي در مجموع مي‌توان اظهارات جناب روحاني را در تاکيد بر سياست‌هاي کلان نظام، حمايت و دفاع از حقوق مردم شريف ايران و استدلال‌ها و مستنداتي که براي اين منظور ارائه کرده بودند، مثبت ارزيابي کرده و مخصوصا بخش‌هايي از آن را شايسته تقدير دانست. اين بخش از سخنان رئيس‌جمهور محترم کشورمان با عصبانيت دشمنان تابلودار ايران اسلامي، مخصوصا رژيم صهيونيستي روبرو شد تا آنجا که نتانياهو با شتابزدگي به اوباما و دولتمردان آمريکايي هشدار داد «فريب لفاظي‌هاي روحاني را نخورند»! لحن آرام و اظهارنظرهاي آميخته به آرامش‌ آقاي روحاني در سخنراني‌ها و مصاحبه‌ها، مخصوصا آنجا که با استدلال منطقي و محکم همراه بود نيز - که نمونه‌هاي فراواني از اين دست را مي‌توان آدرس داد- تحسين‌برانگيز بود. اما لحن ملايم رئيس‌جمهور محترم کشورمان و نشانه‌ها و پيام‌هايي که از خواست جدي ايشان براي فرو ريختن ديوار بلند بي‌اعتمادي ميان ايران و آمريکا حکايت مي‌کرد نه فقط غير از «وعده‌هاي نسيه» و لفاظي‌هاي بي‌پشتوانه مقامات آمريکايي هيچ دستاورد ديگري به دنبال نداشت بلکه به گونه‌اي که اشاره خواهيم کرد کفه مواضع‌ طلبکارانه و خواسته‌هاي باج‌خواهانه حريف را نيز سنگين‌تر کرد.
?- متاسفانه نرمش رئيس‌جمهور محترم کشورمان در مقابل حريف، تنها به لحن ايشان در گفتار خلاصه نشده بود بلکه جناب روحاني - شايد بي‌آن که متوجه باشند و يا بخواهند - در برخي از مواضع خود به گونه‌اي سخن گفتند که از ديپلمات‌ کارکشته و پرسابقه‌اي نظير ايشان دور از انتظار بود. آقاي روحاني در پاسخ به خبرنگار سي.ان.ان که نظر ايشان را درباره «هولوکاست» پرسيده بود، به اظهارات قبلي خود دراين‌باره اشاره کرده و گفتند؛ من ديپلمات هستم و نه مورخ و دراين‌باره - هولوکاست - بايد مورخان نظر بدهند. اين در حالي است که جناب روحاني مي‌توانست با استفاده از اين پاس - به قول واليباليست‌ها - آبشار محکمي بر زمين حريف بکوبد و در ادامه پاسخ خود اضافه کند «البته تعجب مي‌کنم که چرا به هيچ مورخي اجازه تحقيق و بررسي در اين زمينه داده نمي‌شود.» اين پرسش مي‌توانست توپ هولوکاست را در ميدان حريف بيندازد و جناب روحاني بايد مي‌دانستند که ممنوعيت تحقيق درباره هولوکاست يکي از پاشنه آشيل‌هاي به شدت آسيب‌پذير صهيونيست‌ها و غرب است.
و يا در سخنان ديگري به عنوان يک نظر تعيين‌کننده و برگ برنده! پيشنهاد دادند که اسرائيل (!) نيز بايد به معاهده NPT بپيوندد. اين پيشنهاد ايشان به نوشته روزنامه صهيونيستي «هاآرتص» هيئت‌هاي سياسي را «بهت‌زده» کرد. چرا، زيرا پيشنهاد آقاي روحاني، «امتياز» بزرگي بود که رژيم صهيونيستي به عنوان يک آرزو دنبال مي‌کند و آن، به رسميت شناختن موجوديت اسرائيل است!
?- مروري گذرا بر مواضع رسما اعلام شده مقامات آمريکايي به وضوح نشان مي‌دهد که حريف نه فقط در مقابل نرمش‌ها و امتيازات ارائه شده از سوي رئيس‌جمهور محترم کشورمان هيچ امتيازي - تاکيد مي‌شود که هيچ امتيازي - نداده است، بلکه اين نرمش و تسامح را به حساب نياز جمهوري اسلامي نوشته و به روال بارها تجربه شده، به جاي امتياز در مقابل امتياز، بر مطالبات باج‌خواهانه خود از جمهوري اسلامي ايران نيز افزوده است.
آقاي ظريف بعد از مذاکره با وزراي خارجه ?+? و گفت‌وگوي اختصاصي و جداگانه با وزير امور خارجه آمريکا، از مذاکرات ابراز خشنودي کرد و توضيح داد که ظرف حداکثر يکسال همه مسائل حل شده و تحريم‌ها برداشته مي‌شود. اما جان کري، بلافاصله بعد از اين نشست در مصاحبه با خبرنگاران، فهرستي طولاني از مطالبات غيرقانوني آمريکا را مطرح کرد و بي‌آن که بگويد آمريکا در مقابل اين مطالبات فراقانوني، غير از لفاظي چه امتيازي را روي ميز مي‌گذارد گفت؛ اقدامات عملي ايران براي اعتمادسازي‌ مي‌تواند شامل دسترسي سريع بازرسان به تأسيسات فردو، امضاي پروتکل الحاقي، توقف داوطلبانه غني‌سازي در حد بالا و... باشد. خبرگزاري رويترز به نقل از اعضاي کنگره آمريکا نوشت؛ «بيشتر اعضاي کنگره، [آقاي] حسن روحاني را فريبکار مي‌دانند»! «ادر ويس» رئيس کميته امور خارجي مجلس نمايندگان آمريکا اعلام کرد «ما مي‌توانيم از طريق تحريم‌هاي فلج‌کننده به اعمال فشار بيشتر بر ايران ادامه دهيم! کاترين اشتون پس از پايان مذاکره با هيئت ايراني گفت؛ در بسته پيشنهادي ?+? تغييري ايجاد نشده است! رابرت منندز رئيس کميته روابط خارجي سنا اعلام کرد که بايد بر شدت تحريم‌ها عليه ايران افزوده شود، تعدادي از نمايندگان کنگره، از جمله «ليندسي گراهام» و «مک کين» با صدور بيانيه‌اي خطاب به اوباما، نوشته‌اند «ما نبايد به ايران اجازه بدهيم از چانه‌زني به عنوان ابزار فريب و خريد وقت استفاده کند»! و دهها نمونه ديگر که در گزارش‌ها و ستون اخبار ويژه امروز کيهان به مواردي از آنها - فقط به عنوان مشتي از خروارها - اشاره شده است.
و اکنون بايد از رئيس‌جمهور محترم و هيئت‌ بلندپايه همراه ايشان پرسيد که آيا مي‌توانند فقط به يک نمونه از واکنش مثبت و حاکي از امتياز مقامات رسمي حريف که در پاسخ به «نرمش»! جناب روحاني ارائه شده باشد اشاره کنند؟! اگر پاسخ منفي است - که منفي است - دستاورد سفر چيست؟!
?- آخرين بخش از سفر نيويورک که بايد آن را تأسف‌بارترين پرده و بزرگترين امتيازي دانست که رئيس‌جمهور محترم کشورمان به حريف داده است، مکالمه تلفني ايشان با رئيس‌جمهور آمريکاست که در آخرين دقايق حضور رئيس‌جمهور کشورمان در نيويورک و هنگام ترک آمريکا به سوي ايران صورت پذيرفته بود. اين رخداد از دو زاويه قابل ارزيابي است؛
الف: خانم سوزان رايس، مشاور امنيت ملي آمريکا بلافاصله بعد از انجام مکالمه تلفني ياد شده در مصاحبه با سي.ان.ان گفت؛ تماس تلفني با اوباما به درخواست آقاي روحاني صورت پذيرفته و تاکيد کرد اين درخواست براي ما تعجب‌آور بود. رايس مي‌گويد؛ ما در اوايل هفته که اوباما در نيويورک بود تمايل خود را براي ملاقات وي با روحاني اعلام داشتيم اما طرف ايراني نپذيرفت، ولي امروز - جمعه - در کمال تعجب از طرف آنها با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئيس‌جمهور روحاني تمايل دارد در حاليکه مي‌خواهد از نيويورک خارج شود با اوباما تماس تلفني داشته باشد. از سوي ديگر‌ اما، آقاي روحاني هنگام ورود به تهران اعلام کرد که درخواست مکالمه از سوي آمريکا بوده است.
و اکنون سوال اين است که اگر درخواست مکالمه از سوي آقاي روحاني بوده است، آيا نسبت دادن آن به آمريکايي‌ها با شعار «دولت راستگويان» در تناقض نيست؟! و چنانچه اين درخواست از سوي آمريکايي‌ها بوده است، نشان‌دهنده آن است که دولت آمريکا حتي در حد و اندازه اعلام‌نظر درباره يک مکالمه تلفني هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نيست، بنابراين پرسش بعدي آن است که جناب روحاني و هيئت‌ بلندپايه همراه ايشان با چه تحليل و تفسيري از ضرورت اعتماد به آمريکا ياد کرده و با آنهمه تبليغات گسترده و پرحجم از تعامل اعتمادساز آمريکا به عنوان يکي از دستاوردهاي سفر نيويورک ياد مي‌کنند؟! و اين چه «گام اعتمادسازي»! است که هيچيک از طرفين تماس حاضر نيستند مسئوليت آن را برعهده بگيرند؟!
ب: ممکن است گفته شود مگر يک تماس تلفني صرفنظر از آن که کدام طرف در انجام آن پيشقدم شده است، چه امتيازي براي حريف تلقي مي‌شود که در اين‌باره بايد گفت؛ آمريکا طي سي و چند سال گذشته و مخصوصا طي چند سال اخير به مذاکره با ايران اسلامي نه براي حل و فصل مسائل فيمابين بلکه به «مذاکره براي مذاکره» نياز مبرم و حياتي داشته است، چرا که به وضوح مي‌داند و بارها به صراحت اعتراف کرده است که انقلاب‌هاي اسلامي منطقه و نهضت‌هاي مقاومت از ايستادگي ايران اسلامي الگو گرفته‌اند بنابراين بلافاصله پس از مذاکره، مي‌تواند انجام آن را با اين پيوست براي دنيا و جهان اسلام - يعني عقبه استراتژيک جمهوري اسلامي ايران - فاکتور کند که اگر الگوي شما ايران است، جمهوري اسلامي ايران نيز در نهايت و پس از سي‌ و چند سال مقاومت چاره‌اي جز تسليم شدن در برابر آمريکا و متحدانش نداشته است! فقط نگاهي به انبوه تفسيرها و تحليل‌ها و گزارش‌هاي منتشر شده از سوي رسانه‌ها و مقامات آمريکايي‌ و صهيونيستي بيندازيد و ببينيد که چگونه از مکالمه تلفني مورد اشاره با عنوان «تسليم ايران اسلامي»! و ضعف و ناچاري ناشي از فشار تحريم‌ها ياد کرده‌اند؟!
?- و بالاخره گفتني است که انتظار گشايش اقتصادي از مذاکره و رابطه با آمريکا نهايت ساده‌لوحي است و به اين نکته و مستندات آن خواهيم پرداخت.

حسين شريعتمداري
مرجع : کيهان
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس